یکشنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۳ |۱۳ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 15, 2024
حجت‌الاسلام شفیعی

در این اثر که هم بیان روان و ساده ای دارد و هم از فشردگی و ایجاز درخوری برخوردار است، مخاطبان عام و خاص می توانند به قدر وسع خویش از آن بهره برند. مروری بر منابع شناختنامه ای آن حضرت و نیز توجه به اعاد شخصیتی ایشان، محور پژوهش و تصنیف و تألیف این کتاب ارجمند است.

خبرگزاری حوزه/ کتاب «مهدی موعود(عج) ذخیره الهی» به قلم آیت‌الله سیدعلی شفیعی، اثری که با ساختاری کشکول مانند به گردآوری و تصنیف مجموعه معارفی در باب حضرت مهدی موعود- عجل الله تعالی فرجه الشریف- پرداخته است.

در این اثر که هم بیان روان و ساده ای دارد و هم از فشردگی و ایجاز درخوری برخوردار است، مخاطبان عام و خاص می توانند به قدر وسع خویش از آن بهره برند.

مروری بر منابع شناختنامه ای آن حضرت و نیز توجه به ابعاد شخصیتی ایشان، محور پژوهش و تصنیف و تألیف این کتاب ارجمند است.

نویسنده تلاش کرده است تا در این کتاب طی عناوین و سرفصلهایی نظیر مستضعفان، امامان و وارثان زمین، نامه نهم، رهبری در چهره کودکی، مهدویت و جهانی شدن آن، شکوفایی عقل و علم در حکومت جهانی حضرت مهدی موعود(عج)، انقلاب اسلامی نموداری از ظهور امام زمان(عج)، چهل مفهوم در یک مثال، آنچه خوبان همه دارند تو تنها داری و... به بیان وجوهی از شخصیت و مناظری از حقیقت وجدی حضرت حجت(عج) را بیان دارد.

توجه به مفهوم مستضعفان و توجه به معنای این مضمون دینی و انسانی، اشاره به وجود جامع و کامل حضرت مهدی موعود به عنوان انسان کامل، توجه به ابعاد گوناگون شخصیتی حضرت و جمع شدن همه مواهب و ارزشهای حقیقی بشریت در ایشان، از جمله مباحثی است که در فصول ابتدای این کتاب طرح و مورد تبیین و تحلیل قرار گرفته است.

علاوه بر آن، نکات پژوهشی دیگری نظیر توجه به تاریخ حیات ایشان و سیر وقایع در زمان تولد تا غیبت آن حضرت، نیاز به توجه نمودن شیعیان به حقیقت وجودی ایشان و طرح نام و مرام ایشان در جهان به منظور جلوگیری از فراموش شدن این ذخیره الهی و بازتابی و انعکاس منویات و حالات ایشان در میان مردمان جهان، موضوع مهدویت و ارتباط و مدخلیت آن با جهانی شدن و نوع نگاهی که از این منظر می توان به مبحث جهانی شدن داشت، نیز در این کتاب مطرح شده است.

موضوع شکوفایی عقل و علم در حکومت جهانی حضرت موعود(عج)، توجه و تأمل در آیات قرآن از منظر این نکته که خداوند در کتاب مقدسش اشاراتی به مقام حضرت مهدی موعود داشته است و بالاخره بحث مهم و خطیر انقلاب اسلامی به عنوان نموداری از ظهور امام زمان(عج) که یکی از فصلهای مهم و خواندنی و تأمل برانگیز این کتاب شریف است.

علاوه بر این فصول، کتاب دارای پیشگفتار و فهرستی از آثار منتشر شده مؤلف است که در دو بخش کتاب‌های فارسی و عربی آمده است.

حکایت آن نامه نهم...!

اما از جمله فصلهای خواندنی و جذاب این کتاب با عنوان «نامه نهم» است که در آن به «یکی از موضوعات با اهمیت در موضوع مهدویت» که « نامه های صادره از سوی امام مهدی(ع) به افراد مختلف در زمینه های گوناگون فقهی، اخلاقی، معنوی، عقیدتی، تاریخی و غیره است» پرداخته شده است.

این نامه ها که به صورت ابتدا یا در پاسخ نامة آن افراد مرقوم داشته و ارشاد فرموده اند، خود یکی از برکات وجودی حضرت بقیةالله(ع) است که تاکنون در لابه لای کتب مذهبی و حدیثی ما موجود و مورد استفاده های فراوان قرار گرفته است.

مرحوم علامه مجلسی(ره) در جلد سوم «بحارالانوار» تعداد 23 نامه از امام عصر(ع) را تحت عنوان «باب ما خرج من توقیعاته(ع)» از منابع مختلف و معتبر نقل نموده است.

این نامه که شرح بخشی از آن جهت خوانندگان قلمی گردیده است، تحت عنوان «نامه ای در مورد کسانی که در وجود امام زمان(عج) دچار شک و تردید شدند»، در «بحارالانوار»، نهمین نامه از نامه های امام(عج) آمده است که اینک به خوانندگان محترم ارائه می گردد.

از شیخ ابوعمر عامری(ره) که مورد وثوق و اعتماد بود نقل شده که، ابن ابی غانم قزوینی و جماعتی از شیعیان در مورد جانشین حضرت امام عسکری(ع) به بحث و گفت وگو پرداختند تا آنکه به مشاجره و تندی رسیدند. ابن ابی غانم می گفت: امام حسن عسکری(ع)، بدون اینکه جانشینی داشته باشد از دنیا رفت. سپس نامه ای نگاشته، به ناحیة مقدّسه ارسال داشتند و در آن اشاره به بحث و گفت وگوی خود نمودند. در پی آن، پاسخ نامة آنان به خطّ خود امام زمان(ع) به دست آنان رسید».

ابن ابی غانم یا شیعه نبوده یا آنکه شیعه ای پایدار و محرم اسرار امامت نبوده و لذا از وجود امام زمان(ع) بی اطلاع مانده است، یا تقیّه می کرده و لذا نقش مخالف شیعه را به خود می گرفته است. چنان که محتمل است که آن جماعت دیگر می گفته اند:

امام عسکری نسلی داشته و باید داشته باشد که امامت شیعه را پس از رحلت پدر بزرگوارش به عهده گیرد؛ زیرا از مذکورات، بلکه بدیهیات تاریخ، آن است که خلفای جور، به خصوص بنی عبّاس، به تدریج دریافته بودند که عقیدة قطعی شیعه بر وجود امامی غایب است که ظهور خواهد نمود و بساط ظلم و ستم دستگاه جور را برخواهد چید و قلیل افرادی نیز از خاندان سادات با استفاده از همین وعده ها و مسائل علیه بنی عبّاس قیام مسلحانه نموده بودند. لذا این خاندان جبّار، سخت بر خود می ترسیدند و از همة طُرُق در مقام تفحص و تجسس بودند که این امام غایب را پیدا نموده، نابود کنند.

امامان معصوم شیعه، به خصوص حضرت عسکری(ع) که خود پدر امام زمان(ع) بودند، کمال استتار و اختفا را بر حضرت مهدی(ع) اعمال می نمودند و پس از ولادت مهدی موعود هم جز چند نفر محدود و معدود که اخصّ خواص مقام امامت بودند، دیگران، حتی برادر خود حضرت عسکری(ع) هم از وجود چنین مولود مسعود و فرزند برومندی اطلاع و آگاهی نداشتند. بسیاری از افراد، حتی از خود شیعه نیز یا منکر وجود چنین فرزندی یا دست کم دچار تردید، ابهام و شک و شبهه بودند. محتمل است که در زمان ابن ابی غانم یا امر غیبت و استتار حضرت حجت موعود(ع) استقرار کامل یافته یا به هر دلیل دیگری، زمینه جهت صدور این نامه از طرف آن حضرت و وصول آن به دست افراد تا حدودی فراهم شده است.

مقدمات این نامه مقداری مربوط به امامت و وجود حضرت صاحب(ع) و مقداری نیز مربوط به نکات و نقاط دیگر است. امّا بخشی از آن نامه که از جنبة اختصاصی خارج و برای همگان، به خصوص پیروان مکتب تشیع به کار می آید، در این مجال مورد توجه قرار گرفته است، که ذیلاً مطرح می شود.

حضرت بقیّةالله(ع) مرقومة شریف خود را چنین آغاز فرموده است:

«بسم الله الرّحمن الرّحیم، خداوند ما و شما را از فتنه ها [که بیماری اصلی همان ها است] شفا عنایت فرماید، به ما و شما، روح یقین و عقیدة محکم مرحمت نماید، و ما و شما را از سوء عاقبت در پناه خود نگه دارد. به درستی که خبر تردید جمعی از شما در دینتان به من رسید؛ [توجه شود امر امام و امامت به عنوان دین در سخن امام(ع) مطرح گردیده است] شک و حیرتی که نسبت به ولاة امر خود امامان معصوم(ع) به آنان دست داده است. این مسئله ما را غمزده نمود.

البته به خاطر شما، نه به خاطر خود ما و ناراحت شدیم در مورد شما نه در مورد خودمان زیرا خدا با ما است و ما با داشتن خدا نیاز و حاجتی به دیگری نداریم. و حق با ما می باشد پس نمی ترسیم و هراسی نداریم از کسانی که دست از یاری ما بردارند و از اعتقاد به امامت ما باز نشینند. آری ما مخلوق و آفریدة خداوندیم و خلایق، ساخته و پرداختة دست ما هستند».

آنگاه به آنان خطاب می کند که:

«هان ای گروه شکاک؛ چرا در ریب و شک به سر می برید؟ چرا در حیرت و تردید غوطه ور شده اید؟ آیا نشنیده اید سخن خداوند را در قرآن که فرماید:

«ای کسانی که ایمان آورده اید، خدا را اطاعت کنید و پیامبر و اولیای امر خود را [نیز] اطاعت کنید».

آیا از آثار و روایات در مورد حوادثی که بر امامان معصوم شما چه در گذشتگان و یا موجودین آنها رخ داده و می دهد آگاه نشده اید؟

آیا ندیدید که چگونه خداوند برای شما پناهگاه هایی قرار داده که ملجأ و مأمن شمایند؟ آیا ندیدید که از حضرت آدم ابوالبشر تا عصر پدرم امام حسن عسکری(ع) چگونه خداوند پرچم های هدایت را برای شما برافراشت و هر پرچمی از میان رفت پرچم دیگر بر سر شما سایه افکن گردید؟ و هر گاه ستاره ای ناپدید شد، ستارة دیگر طلوع نمود؟

هر امام و رهبری که از جهان رخت بربست امام دیگر به جای او قیام نمود؟ با این حال هنگامی که پدرم حضرت عسکری(ع) از جهان دیده بربست گمان کردید که خداوند دین خود را عاطل و باطل می گذارد؟ و رابطة میان خود و بندگانش را قطع می کند؟ [امام دیگری به جای او نمی فرستد و منصوب نمی کند؟] هرگز که چنین باشد. هرگز چنین نخواهد بود تا قیامت برپا شود و به تحقیق که امر خدا و ارادة پروردگار آشکار خواهد شد، هر چند دشمنان از آن کراهت داشته باشند».

آنگاه امام(ع) اصل مطلب را چنین ادامه می دهد:

«به درستی که شخص درگذشته از ما یعنی امام حسن عسکری(ع) با سعادت از میان ما رخت بربست و مو به مو به منهاج پدران بزرگوار خود و بر راه و روش نیاکان خود بود و اینک وصیت او و علم و دانش او در میان ما و در اختیار ما می باشد. کسی که جانشین او است و جای او را می گیرد ما هستیم و کسی بر سر این موضع امامت و ولایت با ما به نزاع برنمی خیزد مگر ظالم و ستمکار و هیچ کس مدّعی آن نمی شود مگر منکر و کافری که به نزاع با ما و اشغال حقّ ما برخاسته است».

آنگاه امام مهدی(عج) در نامة خود چنین می فرماید:

«اگر نه این است که کسی بر خداوند غلبه نمی کند و اگر نه این است که راز خداوندی فاش نمی گردد و او اجازة افشای اسرار خود را نمی دهد، هر آینه از حقوق امامت ما و راز و رمز ولایت ما مطلب و مسائلی فاش می گردید که عقول شما به بهت و حیرت فرو می رفت و تفکرات شما حیران و سرگردان می شد و شاید این خود مشکلات جدیدی برای شما پدید می آورد، لکن کسی نمی تواند در قضا و قدر الهی دخالت کند و چون و چرا نماید. برای هر چیزی زمان تعیین شده ای است که تا فرا نرسد اسرار آشکار نگردیده و حقایق فاش نمی شوند و مقدّرات خداوندی مکشوف نمی گردد».

بدیهی است مقصود از اسرار خداوندی در این مقام و مقال همان اسرار مربوط به امامت و رازهای پیرامون ولایت و رهبری حضرت مهدی موعود(ع) و مصلح آخرالزّمان است.

آنگاه اضافه می کند که:

«ای بندگان خدا، پس تقوا پیشه کنید و تسلیم ما باشید و امر ما را به خود ما واگذار کنید [یعنی شما دخالت ننمایید، زیرا که مقتضای امامت و لازمة رهبری این است که مأموم به دنبال امام و رهرو، پشت سر رهبر حرکت کند و از او پیروی و متابعت کند و متعبّد به فرمان او باشد] زیرا در این صورت است که رهایی از مشکلات و خلاصی از گرفتاری های امامت ما نیز به دست ما و زیر نظر و به اختیار ما بوده است. آری از واگذاری امور خود به ما زیان نمی بینید بلکه به سود شما بوده و نفع دنیا و آخرت شما در همین است.

برای کشف و افشای اموری که از شما مستور نگه داشته شده ستیزه و پیکار نکنید. [یعنی غیبت امام(ع)] جلوتر از قضایا و حوادث گام برندارید، عجله نکنید، بگذارید هر چیزی به وقت مقرّر و زمان مقدّر خود برسد تا به صورت طبیعی بر شما آشکار گردد و همه بهره ببرید.

از راه راست منحرف نگردید، اصحاب یمین باشید». یعنی آنچه را خداوند و کتاب او و رسول گرامی او و اوصیا و جانشینان پیامبر اکرم(ص) برای شما ترسیم نموده اند محکم بگیرید و از کف رها نکنید و خطّ مشی اسلامی و اعتقادی خود را بر اساس آن استوار کنید.

«به طرف چپ و راه غیر مستقیم گام برندارید».

جدّ بزرگوار حضرت مهدی(عج) یعنی امام علی(ع) نیز در «نهج البلاغه» می فرماید: « الیمین و الشمال مضلّةٌ و الطّریق الوسطی هی الجادّة؛ به این طرف و آن طرف افتادن موجب ظلالت و گمراهی است و خطّ مستقیم همان جادة اصلی و راه نجات و رستگاری است».

«توجه خود را به سوی ما قرار دهید. سنت واضحة الهی و راه راست اسلام را با مهر و محبت و مودت بپیمایید».

بنگرید تاریخ را، تاریخ و حوادث پس از رحلت پیامبر اسلام(ص) را؛ پیدایش گروه ها، مذهب ها و مسلک ها را چگونه از در خانة اهل بیت پیامبر(ص) که مورد محبت او، مورد توصیه های او، مورد سفارش ها و تأکیدات او، معدن علم و معنویت او بودند فاصله گرفته شد. با چه ترفندها و انگیزه ها از خطّ امامت و ولایت فاصله گرفته شد. چه تفرقه ها و پراکندگی ها، چه اختلاف ها و تمایلات ایجاد گردید و در نتیجه با پیدایش فرقه های گوناگون مسلمانان به چه لغزش ها و پرتگاه ها سرنگون شدند و چه نزاع های داخلی بر اسلام و مسلمین وارد گردید که هنوز هم ادامه دارد و دشمنان اسلام کمال سوء استفاده را از این اختلافات به نفع خود می برند.

«من خالصانه شما را نصحیت کردم و خیرخواهی نمودم. خداوند متعال هم بر من و هم بر شما شاهد و گواه است. شاهد است بر من که نصیحت کردم و دلسوزی نمودم و شاهد است بر شما که نصحیت شدید و حجت بر شما اتمام گردید».

امام عصر(ع) می فرماید، ما وظیفة خود را انجام دادیم، گفتنی ها را ابلاغ و اعلام نمودیم. اکنون نوبت شما رسیده که در مقابل اعلام ها، انذارها و تأکیدات ما چه خواهید کرد.

«اگر نه این است که ما دوست داریم شما افراد و جامعه ای صالح و شایسته باشید، وقت و فرصت نداشتیم تا با شما به مکاتبه و مخاطبه و نامه نویسی بپردازیم. زیرا وقت و فکر ما مشغول به مسائل و مطالب دیگری است».

سپس می فرماید:

«ما گرفتاریم با دشمنان خدا؛ غاصبان حق ما، آنان که بر ضدّ خداوند قد علم کرده و پرچم افراخته اند، آنان که مردم را از راه خدا بیرون می برند، تابع و مروج گمراهی و ضلالت مردم هستند، به ناحق ادعای رهبری و امامت می کنند، حقوق آنان را که خداوند طاعتشان را واجب فرموده است انکار می نمایند. ما با این افراد ستمگر و غاصب و ضدّ خدا مبتلا و درگیر هستیم که باید ما خنثی کنندة نقشه های شوم آنان باشیم و در اندیشة نجات و خلاصی مظلومان و مستضعفان از بند این جباران و طاغوتیان باشیم تا مظلوم را از آسیب ظالم رها سازیم و حق دار را به حقّ خود برسانیم و اینها گرفتاری های کمی نیست بلکه طاقت فرسا و جانکاه می باشد، در سراسر جهان این گونه کسان و ناکسان هستند که استعمار و استثمار فکری، عقیدتی، سیاسی اخلاقی و اجتماعی خود را گسترانده اند تا بندگان خداوند را بندة خود سازند و با تمام فعالیت در این راه کوشا هستند. ما باید به دفع و قلع و قمع این راهزنان راه حق بپرداریم».

آنگاه امام مهدی(عج) به ذکر مطالب و نکات دیگر می پردازد. از آن جمله می فرماید:

«من باید بهترین تأسی و پیروی را از خط مشی و عملکرد جدّه ام فاطمه زهرا(س) دخت گرامی پیامبر اسلام(ص) داشته باشم و دارم. نادانان زود است که از پستی عمل خود آگاه شوند و کافران به زودی خواهند دانست که حسن عاقبت در آخرت از آن کیست».

شاید در این رهگذر حضرت صاحب الامر(عج) اشاره ای نیز، به مظلومیت خود نموده باشد. چه حضرت صدیقه کبری(س) در عصر خود و از سوی جباران و طاغوتیان زمان خود بسی مظلوم واقع گردید و مورد انواع و اقسام ستمدیدگی ها، مظلومیت ها، غصب حق ها قرار گرفت امّا به خاطر حفظ اسلام و بقای دین همة آن ظلم و ستم ها را به جسم و جان خرید و تحمل کرد و دم بر نیاورد.

در آخر این نامه، مهدی موعود(ع) به دعا پرداخته، چنین می فرماید: «خداوند ما و شما را از مهلکه ها، بدی ها و از همه گونه آفت ها و بیماری ها به رحمت و مرحمت خود حفظ فرماید. چه او بر این کار ولایت و قدرت دارد و بر هر کار که بخواهد توانا می باشد. خداوند ولی و نگهدارندة ما و شما باد و سلام و درود، همراه با رحمت و برکات او بر تمام جانشینان الهی و اولیای پروردگار و مؤمنان باد، و صلوات پروردگار و سلام و تحیت او بر صاحب مقام نبوّت و رسالت، حضرت محمّد(ص) باد».

خاطرنشان می شود کتاب مهدی موعود(عج) ذخیره الهی توسط انتشارات ناجی جزایری منتشر شده است.

علاقمندان می توانند با شماره تلفن 06112222455 تماس حاصل نمایند.

 

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha